عوامل موثر بر تغييرات قيمت سهام
در اينجا ما ۱۳ عامل اصلي و اساسي را براي شما عنوان كرده ايم كه به صورت كلي٬ اگر شاهد افزايش يا كاهش قيمت سهامي هستيد٬ مطمئن باشيد كه يك يا چند عامل از اين عوامل ۱۳ گانه در آن موثر بوده است.
شما ميتوانيد با مدنظر قرار دادن اين عوامل ۱۳ گانه٬ سهام خود را خريد و فروش كنيد تا بيشترين سود و كمترين زيان متوجه سرمايه شما شود. حال اين ۱۳ اصل را به دقت بخوانيد و آن را به خاطر بسپاريد:
۱- بودجه شركت و پيشبيني سود هر سهم
شايد بتوان مهمترين عامل تاثيرگذار بر قيمت سهم را در اين قسمت جستوجو كرد به همين خاطر دقت هرچه بيشتر و بررسي كليه اجزاي گزارشهاي بودجهاي از اهميت زيادي برخوردار است. توجه به بودجه سالانه شركت و پيشبيني توليد، فروش و سود هر سهم و كنترل بودجه در گزارشات ميان دورهاي و ميزان تحقق پيشبينيها و تعديلات بودجهاي طي دوره در تغييرات قيمت سهام تاثير بسزايي دارد.
2- تغييرات قيمت سهام در ساليان گذشته و ميزان توليد و فروش يكسان
بررسي سابقه تاريخي تعديلات قيمت سهام در دورههاي مالي متواتر و تغييرات متغيرهاي بودجهاي در مقاطع سهماهه و ميزان تحقق توليد و فروش و سود هر سهم در هر مقطع و بررسي علل جهش ناگهاني در مقاطع بررسي ميگردد. البته اين موضوع را نيز بايد در نظر داشت كه ميزان تحقق پيشبيني فروش مهمتر از توليد و ساير عوامل است.
زيرا رشد توليد در صورت عدم فروش ميتواند باعث هزينههاي انبارداري، بهره بانكي و فرصت از دست رفته و غيره شود. همچنين فصلي بودن فروش را ميتوان ملحوظ كرد.
3- وضعيت خاص صنعت
بررسي وضعيت خاص هر صنعت نيز در قيمت سهام شركتهاي زيرمجموعه آن صنعت موثر است در اين زمينه طبقهبنديهاي مختلفي از صنايع به عمل آمده و نسبتهاي تطبيقي صنعت نيز تعريف شده است. در كشورهاي صنعتي، صنايع در حال رشد شامل شركتهاي كامپيوتري و مهندس ژنتيك و پزشكي هستند و يا صنايع تدافعي شامل شركتهاي غذايي و دارويي و صنايع حساس و نرخ بهره مانند شركت سرمايهگذاري هستند.
البته در كشورهاي مختلف مزيتهاي نسبي تعيينكننده هستند كه در كنار موارد فوق نبايد فراموش كرد. وجود بحران در يك صنعت در اثر عوامل مختلفي همچون واردات، كاهش تقاضا و غيره ميتواند شركتهاي موفق را نيز تحتتاثير قرار دهد.
4- سياستهاي پولي و مالي كشور
سياستهاي كلان حاكم بر اقتصاد و تغييرات نرخ ارز و سياستهاي انبساطي و انقباضي عوامل تاثيرگذار بر سوددهي شركتها و قيمت سهام است، براي مثال كاهش نرخ بهره در سال 1380 باعث شد نسبت قيمت به عايدي هر سهم (P/E) در بورس اوراق بهادار تهران افزايش يابد.
5- تقسيم سود سهام
سياست تقسيم سود سهام عامل مهمي در تغييرات قيمت سهام است ميزان تقسيم سود و نسبت درصد سود نقدي بر سود هر سهم و همچنين زمان پرداخت سود سهام همگي ميتواند بيانگر وضعيت مطلوب سهام يك شركت باشد و سهامداران را به خريد سهام شركت قبل از برگزاري مجمع عمومي سالانه ترغيب كند.
6- طرحهاي توسعه و افزايش سرمايه
در مواردي پيشبيني ميشود طرحهاي توسعه يك شركت كه در ساليان بعد اجرا خواهد شد بر سود خالص شركت و نيز سود هر سهم آن تاثير زيادي بگذارد به همين علت تقاضا براي خريد سهام آن شركت بالا رفته و قيمت آن نيز افزايش مييابد همچنين افزايش سرمايه در هر شركت نيز بر روي قيمت سهام آن تاثير زيادي دارد. البته افزايش سرمايه به خودي خود نميتواند پديدهاي مثبت يا منفي تلقي شود بلكه منابع و مصارف افزايش سرمايه است. آيا از محل آورده نقدي يا مطالبات حال شده تامين ميشود. همچنين سرمايه اضافي صرف طرح توسعه يا جهت بحران مالي است. معمولاً سرمايهگذاران افزايش سرمايه از محل اندوختهها و سود انباشته و به مصرف طرح توسعه را مطلوب ميدانند.
در داروسازي امين مجوز طرح توسعه شركت در سال 81 از سازمان صنايع و معادن استان اصفهان براي توليد 30 قلم محصول جديد اخذ شده است. سالهاي اجراي برنامه به مدت 4 سال از سال 1381 لغايت پايان سال 1384 تعريف شده است. همچنين به استناد ماده 138 قانون مالياتهاي مستقيم طي 4 سال برنامه 50 درصد ماليات سود ابزاري صرف طرح توسعه مشمول معافيت مالياتي است. مجمع عمومي فوقالعاده شركت نيز به جهت هزينههاي طرح توسعه و اصلاح ساختار مالي افزايش سرمايه شركت را از 5/7 به 5/22 ميليارد ريال از محل مطالبات حال شده و آورده نقدي و طي سه مرحله و سه سال تصويب نموده است. مرحله اول به ميزان 100 درصد از 5/7 به 15 ميليارد ريال در سال 1381 محقق شده و مرحله دوم آن به ميزان 50درصد از 15 به 5/22 ميليارد ريال در سال 1382 در حال حاضر در شرف انجام است و
مرحله سوم آن به ميزان 3/33درصد از 5/22 به 30 ميليارد ريال در سال 1382 محقق خواهد شد.
7- تركيب داراييها و سرمايهگذاريهاي شركت
شركتهايي كه دارايي آنان چندان مستهلك نشده است بيشتر مورد توجه سهامداران ميباشند همچنين شركتهايي كه داراييهاي خود را در سرمايهگذاريهاي مولد متمركز كرده و مديريت پرتفوي بهينهاي اعمال ميكند موجب افزايش تقاضا براي خريد سهام خود هستند.
8- اعتبار و سابقه شركت
در مواردي ميزان اعتبار شركت و سابقه قبلي آن روي ذهنيت سرمايهگذاران اثر گذاشته و آنان را به خريد سهام شركت ترغيب ميكند.
9- بدهيهاي احتمالي
وجود برخي از بدهيهاي احتمالي در يك شركت مانند محكوميت شركت در يك دعواي حقوقي يا كسر ذخاير مالياتي يا تغييرات نرخ ارز يا موارد مشابه ميتواند روي تقاضاي خريد سهام شركت، اثر منفي داشته باشد و قيمت آن را كاهش دهد.
10- اطلاعات دروني شركت و شايعات
شايد بتوان يكي از عوامل موثر در تغييرات قيمت سهام را دسترسي سودجويان به اطلاعات دروني شركتها اعم از مثبت يا منفي و نيز وجود شايعات ماهوي و داخلي در بازار اعم از واقعي يا كاذب نام برد اين امر در بازارهايي كه از كارايي ضعيفي برخوردارند و كمتر تحليلگر مالي وجود دارد نمود زيادي پيدا ميكند.
11- نسبت قيمت به درآمد هر سهم P/ E
P/E يكي از معيارهاي مهم در تصميمگيري براي خريد سهام شركت است. اين تابعي از نرخهاي بهره و نرخ بازده مورد انتظار نسبت سرمايهگذاران است و در كشورهايي كه نرخ تورم پايين است مقدار آن بالا و در كشورهايي با نرخ تورم بالا پايين ميباشد. البته از اين نكته نبايد غافل بود كه اتكا صرف به اين نسبت ميتواند گمراهكننده باشد. مقدار سود هر سهم و ميزان تحقق آن نقش مهمي در اعتماد سرمايهگذاران به اين نسبت دارد. در نتيجه ميتوان گفت كه تنها مقدار اين نسبت معيار تصميمگيري نميباشد بلكه ميزان تحقق آن است كه بيشتر مد نظر سهامداران است.
12- عرضه و تقاضاي سهام
كليه موارد فوق روي عرضه و تقاضاي سهم يك شركت اثرگذار بوده و ميتواند با فروش يكي بر ديگري موجب كاهش يا افزايش قيمت سهام آن شود.
13- مديريت شركت
وجود مديريت قوي، با ثبات و كارآفرين در يك شركت روي قيمت سهام اثر زيادي دارد. بعضي از شركتها با تعويض مدير قوي خود با كاهش قيمت سهام روبهرو شدهاند و بالعكس بديهي است مديريت قوي و هوشمند ميتواند تمام پارامترهاي فوق را متاثر و شركت را متحول كند.
- در پايان براي خريد و فروش سهام و ورود به بازار سرمايه نياز به مطالعه، مشاوره يا تجزيه و تحليل عميق اطلاعات است
عوامل كلان يا محيطي
نخستيـن عامل اثرگذار بر قيمت سهام شركتها، عوامل كلان يا محيطي هستنـد. منظور از عوامل محيطي، عواملي هستند كه كاملا خارج از اختيار شركتها بوده، ولي ارزش سهام آنها را تحت تأثير قرار مي دهند. به نظر شما، چه عوامل محيطي مي تواند قيمت سهم را تحت تأثير قرار دهـد؟
1-وضعيت اقتصادي و سياسي: يكي از عوامل بيروني كه ميتواند قيمت سهام را تحت تأثير قرار دهد، ثبات يا عدم ثبات در اوضاع اقتصادي و سياسي در عرصه داخلي و بينالمللي است. بدون ترديد، آرامش فضاي اقتصادي و سياسي كشورها، به دليل آنكه زمينه تداوم فعاليت رو به رشد بنگاههاي اقتصادي را فراهم ميكند، اين اطمينان خاطر را نيز براي سرمايهگذاران ايجاد ميكند كه با خريد سهام اين شركتها، ميتوانند به سود قابل قبولي برسند.
2-سياست هاي كلان پولي، مالي و ارزي: يكي از مهمترين عواملي كه ميتواند بر روند فعاليت، سودآوري و در نتيجه قيمت سهام شركتها اثرگذار باشد، سياستهاي دولت در حوزه پولي، مالي و ارزي است. براي مثال، درصورت افزايش نرخ ارز، آندسته از شركت هاي بورسي كه اغلب محصولات خود را به خارج از كشور صادر ميكنند، با افزايش سودآوري مواجه خواهند شد، زيرا درآمد حاصل از فروش آنها افزايش مييابد، اما در مقابل، شركتهايي كه بخش عمده مواد اوليه موردنياز خود را از خارج كشور تأمين ميكنند، با افزايش هزينهها و در نتيجه، كاهش سودآوري مواجه شده و ارزش سهام آنها تحت تأثير قرار ميگيرد. همچنين درصورتي كه دولت نرخ سود تسهيلات اعطايي به بنگاههاي اقتصادي را كاهش دهد، طبيعتا هزينه تأمين مال بنگاهها كاهش يافته و ميزان سودآوري و در نتيجه، ارزش سهام آنها افزايش خواهد يافت.
3-بودجه سالانه كشور: سومين عامل محيطي اثرگذار بر ارزش سهام شركت ها، تركيب بودجه ساليانه كشور است، زيرا تركيب بودجه، در واقع جهتگيري اصلي دولت در طول سال را نشان ميدهد. براي مثال، اگر دولت در بودجه ساليانه خود، برنامه گستردهاي براي توسعه صنعت پتروشيمي درنظر گرفته باشد، طبيعتا به اين معناست كه شركتهاي فعال در اين صنعت، تحت تأثير برنامههاي توسعهاي دولت، با رشد قابل توجهي مواجه شوند، همين امر تقاضا براي خريد سهام شركتهاي پتروشيمي و در نتيجه، ارزش سهام آنها در بورس را افزايش خواهد داد.
4-قوانين و مقررات: چهارمين عامل محيطي اثرگذار بر قيمت سهام شركتها، قوانين و مقررات است. براي مثال، فرض كنيد براي صادرات برخي محصولات پتروشيمي به خارج از كشور، تعرفه وضع شود. طبيعتا اين تصميم بر قيمت سهام آندسته از شركت هاي بورسي كه درآمد آنها از محل صادرات محصولات پتروشيمي مذكور بدست مي آيد، تأثير منفي خواهد داشت، زيرا هزينههاي آنها را افزايش مي دهد. لازم به ذكر است هر اندازه ثبات در قوانين و مقررات بيشتر باشد، امكان تصميمگيري بهتر و دقيقتر براي سرمايهگذاران بيشتر فراهم خواهد شد.
عوامل مرتبط با صنعت
دومين دسته از عاملي كه بر قيمت سهام يك شركت تأثير مستقيم دارند، عوامل مرتبط با صنعتي هستند كه شركت، در آن صنعت فعاليت مي كند. براي مثال، عوامل مرتبط با صنعت سيمان، پتروشيمي، خودروسازي، ساختمان و... بطور خاص بر قيمت سهام شركتهاي فعال در اين صنايع تأثير ميگذارند. اما عوامل مرتبط با صنعت، دقيقا چه هستند. براي دريافتن پاسخ اين سوال، با ادامه برنامه همراه باشيد
1-نحوه قيمتگذاري محصولات: نخستين عاملي كه بر قيمت سهام شركتهاي فعال در يك صنعت تأثير مستقيم دارد، نحوه قيمتگذاري محصولات آن صنعت است. براي مثال، فرض كنيد قيمت محصولات شركتهاي خودروسازي بدون دخالت دولت و براساس ميزان عرضه و تقاضا در بازار تعيين شود. طبيعتا انتظار سرمايهگذاران از ميزان درآمد و سودآوري شركتهاي خودروسازي در اين شرايط، متفاوت از زماني خواهد بود كه دولت با هدف تنظيم بازار، مستقيما بر قيمت خودروهاي توليد داخل، نظارت كرده و قيمت آنها را تعيين كند. بنابراين، نحوه قيمت گذاري محصولات در يك صنعت، ميتواند قيمت سهام شركتهاي فعال در آن صنعت را تحت تأثير قرار دهد.
2-ميزان عرضه و تقاضا براي محصولات: دومين عامل از مجموعه عوامل مرتبط با صنعت، ميزان عرضه و تقاضا براي محصولاتي است كه شركتهاي فعال در آن صنعت، توليد ميكنند. براي مثال، رونق صنعت ساختمانسازي در كشور، ميتواند به افزايش تقاضا براي مصالح ساختماني ازجمله سيمان منجر شده و اين افزايش تقاضا نيز به دليل تأثير مستقيمي كه بر ميزان فروش و سودآوري شركتهاي سيماني دارد، افزايش قيمت سهام اين شركتها در بورس را بدنبال داشته باشد.
3-رقابتـي يا انحصاري بودن صنعت: هراندازه يك محصول انحصاريتر باشد، امكان سودآوري شركتهاي توليدكننده آن محصـول بيشتر خواهد بود، زيرا به علت نبود رقيب، توليدكننده ميتواند هر قيمتي را كه خواست، براي محصول خود تعيين كند. طبيعتا، با ورود رقباي جديد به يك صنعت و افزايش شدت رقابت در آن صنعت، از ميزان انحصار شركتها كاسته شده و سودآوري آنها نيز كاهش خواهد يافت. بنابراين لازم است سرمايهگذار قبل از خريد سهام يك شركت، وضعيت حال و آينده صنعت موردنظر را ازنظر ميزان انحصار، احتمال ورود رقباي جديد و تأثير آن بر قيمت سهام شركت بطور كامل بررسي كند.
4-حجم سرمايهگذاري در صنعت: ميزان سرمايهگذاري هاي صورت گرفته و جهتگيري دولت و بخش خصوصي درخصوص يك صنعت، ميتواند چشمانداز آينده آن صنعت را تا حد زيادي مشخص كرده و به سرمايهگذاران در تصميم گيري براي خريد يا فروش سهام شركتهاي فعال در آن صنعت كمك كند. هر اندازه حجم سرمايهگذاريها در يك صنعت بيشتر باشد، به معناي آن است كه انتظار سودآوري در آن صنعت بيشتر است.
5-وضعيت صنايع مرتبط: يكي از عوامل اثرگذار بر قيمت شركتها در صنايع مختلف، وضعيت صنايع مرتبط با صنعت موردنظر است. براي مثال، صنعت فولاد بطور مستقيم با صنايعي مانند استخراج سنگ آهن و همچنين صنعت خودروسازي در ارتباط است، زيرا از يكسو سنگ آهن، اصليترين ماده اوليه موردنياز براي توليد فولاد است و از سوي ديگر، محصولات فولادي بطور مستقيم در صنايعي مانند خودروسازي بكار برده ميشود. بنابراين، هرگونه ركود و يا رونق در صنايع قبل و بعد از صنعت فولاد، ميتواند قيمت سهام شركتهاي فعال در اين صنعت را تحت تأثير قرار دهد.
6-تحولات فناوري: سرعت تغيير فناوري در صنايع، از ديگر عوامل اثرگذار بر قيمت سهام حاضر در آن صنعت است. براي مثال، سرعت تغييرات فناوري در صنعت ارتباطات بسيار بيشتر از سرعت تغييرات فناوري در صنعت سيمان است. طبيعتا هر اندازه سرعت تغيير فناوري در يك صنعت بيشتر باشد، ميزان تغييرات قيمت سهام شركتهاي حاضر در آن صنعت بيشتر خواهد بود. همچنين لازم است سرمايهگذار هنگام خريد سهام شركتهايي كه تحولات فناوري در آنها بسيار سريع است، به اين موضوع توجه داشته باشد كه ايا شركت مذكور، توانايي انطباق سريع با تغييرات فناوري را دارد يا خير؟
عوامل دروني شركت
برخلاف عوامل محيطي و عوامل مرتبط با صنعت، عوامل دروني، همانطور كه از اسمش هم پيداست، به وضعيت داخلي شركت مربوطاند. در ادامه، مهمترين عوامل دروني موثر بر قيمت سهام را براي شما بازگو ميكنيم.
1-ميزان سودآوري شركت و ثبات آن: بدون ترديد، مهمترين انگيزه يك سرمايهگذار از خريد سهام شركت، كسب سود است. براي يك سرمايهگذار بسيار مهم است كه شركتي كه سهمش را خريده، بتواند عملكرد مناسبي داشته و سود قابل قبولي در پايان سال بدست آورد. البته، تداوم روند سودآوري نيز بسيار حائز اهميت است، چرا كه از ديد سرمايهگذاران، شركتي كه فقط در يك دوره سود خوبي كسب كند، اما نتواند به اين روند ادامه دهد، گزينه مناسبي براي سرمايهگذاري نخواهد بود. نكته ديگري كه بايد مورد توجه قرار گيرد اين است كه شركتها، در سالهاي آغازين فعاليت خود، سودآوري چندان بالايي ندارند و به تدريج، روند سودآوري آنها بهبود مي يابد كه لازم است سرمايهگذاران به اين موضوع توجه داشته و با ديد بلندمدت، سودآوري شركت را مورد ارزيابي قرار دهند.
2-نسبت قيمت به درآمد سهم (P/E): نسبت P به E از تقسيم كردن قيمت سهم ((Price به سود ساليانه سهم (Earning) بدست مي آيد. براي مثال، دو شركت الف و ب را كه هر دو در صنعت ساختمان فعاليت ميكنند و در اغلب شرايط نيز با هم يكسان هستند، درنظر بگيريـد. اگر سود سهام هر دو شركت در پايان سال 100 تومان باشد، اما قيمت سهام شركت الف در بورس 500 تومان و قيمت سهام شركت ب، 1000 تومان، شما چه نتيجه اي خواهيد گرفت؟ طبيعتا اولين چيزي كه به ذهن ميرسد اين است كه با فرض تداوم روند سودآوري، شركت "الف" پس از 5 سال، خواهد توانست اصل سرمايه سهامدارانش را از محل سود سهام، تأمين نمايد (5=100/500)، درحاليكه اين مدت در شركت "ب"، 10 سال است (10=100/1000). بنابراين، احتمالا شركت "الف" در مقايسه با شركت "ب"، در وضعيت مناسب تري قرار دارد. معمولا در شرايط يكسان، هر اندازه نسبت P به E يك شركت در مقايسه با ساير شركتهاي موجود در آن صنعت كمتر باشد، نشان دهنده ارزنده بودن سهم است.
همچنين با بررسي نسبت P به E يك شركت و مقايسه آن با نسبت P به E ساير شركتهاي فعال در آن صنعت، ميتوان دريافت كه آيا قيمتي كه هماكنون براي سهم مذكور در بورس تعيين شده، قيمت مناسبي است يا خير؟ البته بايد توجه داشت كه نسبت P به E تنها يكي از معيارهاي ارزيابي سهم است و نبايد به تنهايي و بدون درنظر گرفتن ساير معيارها، ملاك تصميمگيري قرار گيرد.
3-قابليت نقدشوندگي سهام: قبلا هم توضيح داديم كه يكي از ويژگيهاي يك دارايي خوب، اين است كه سريع به پول نقد تبديل شود. سهام نيز به عنوان يك دارايي، از اين ويژگي مستثني نيست و طبيعتا سهامداران انتظار دارند هر زمان كه خواستند، بتوانند سهام خود را فروخته و به پول نقد تبديل كنند. هر اندازه حجم معاملات، دفعات معامله و تعداد سهام معامله شده يك شركت در بورس بيشتر باشد، نشان دهنده قابليت نقدشوندگي بالاي اين سهم است.
4-وضعيت داراييها و بدهيهاي شركت: با بررسي صورتهاي مالي اساسي شركت ازجمله ترازنامه، ميتوان شناخت خوبي نسبت به وضعيت مالي شركت و بخصوص ميزان داراييها و بدهيهاي آن بدست آورد. طبيعتا براي سهامدار، به عنوان فردي كه به نسبت سهامش مالك شركت محسوب ميشود، اين موضوع بسيار حائز اهميت است كه شركت، چه داراييهايي در اختيار دارد، به چه ميزان بدهي دارد و آيا براساس اين حجم دارايي و بدهي، سهام شركت براي خريد مناسب است يا خيـر؟ با بررسي ترازنامه و ساير صورتهاي مالي شركت، ميتوان اين اطلاعات را بدست آورد.
5-طرحهاي توسعه شركت: هر اندازه طرحهاي توسعهاي در يك شركت بيشتر باشد، نشاندهنده رشد و پويايي آن شركت خواهد بود. بنابراين وجود طرحهاي توسعهاي، ميتواند يكي از نشانههاي ارزنده بودن سهام شركت باشد. البته بايد هدف از انجام طرح توسعهاي در شركت و ميزان تأثير آن در فروش و سودآوري شركت، بطور كامل مورد بررسي قرار گيرد، زيرا همه طرح هاي توسعهاي به يك اندازه در شركت تأثيرگذار نيستند، مثلا طرحهايي كه براي تعويض ماشينآلات فرسوده يك شركت اجرا ميشود، در مقايسه با طرحهايي كه با هدف راهاندازي خطوط توليد جديد اجرا مي شود، تأثير كمتـري در ميزان سودآوري شركت دارند.
6-ميزان سهام در دست مردم: هرچه تعداد بيشتري از مردم، سهامدار يك شركت باشند، وضعيت آن سهم مناسبتر خواهد بود، زيرا اولا همواره خريداران و فروشندگان زيادي براي سهم وجود داشته و در نتيجه، قابليت نقدشوندگي سهم در بورس افزايش مي يابد و ثانيا امكان دستكاري قيمت سهم توسط گروهي خاص از سهامداران، كاهش مييابد. به آن بخش از سهام شركت كه در اختيـار تعداد زيادي سرمايهگذاران قرار دارد، سهام شناور آزاد گفته مي شود.
7-تركيب سهامداران شركت: وجود برخي نهادها و سازمانهاي بزرگ به عنوان سهامداران عمده يك شركت، ميتواند به عنوان نقطه قوت براي سهام آن شركت محسوب شود، زيرا سهامداران عمده در شرايط خاص ميتوانند با حمايت از سهم، مانع از افت قيمت سهام و در نتيجه، ضرر و زيان سهامداران شوند. البته وجود سازمانها و نهادها در تركيب سهامداري يك شركت، لزوما به معناي حمايت آنان از سهم نيست و بايد عملكرد گذشته سهامداران عمده در اين خصوص مورد بررسي قرار گيرد.
انواع شيوههاي تعيين قيمت سهم
چرا قيمت سهام اغلب شركت ها در بورس از قيمت اسمـي آنها يعني 100 تومان بيشتر است؟
آيا قيمتي كه در بورس براي سهام تعيين مي شود، همواره با ارزش واقعي يك سهم برابر است؟ اگر اينطور است، چرا همچنان برخي سرمايه گذاران متقاضي خريد برخي سهام، حتي با قيمتي بالاتر هستند؟
در اين قسمت، قصد داريم با ذكر انواع قيمت يك سهم، به اين سوالات پاسخ دهيم. پس با ما همراه باشيد.
هر سهم، چهار نـوع قيمت دارد:
الف: قيمت اسمي: قيمت اسمـي يك سهم، قيمتي است كه عرضه اوليه سهام شركت براساس آن قيمت انجام مي شود. همانطور كه قبلا هم توضيح داديم، قيمت اسمي هريك از سهام شركتهاي پذيرفته شده در بورس در ايران، يكصد تومان (1000 ريال) است. مبلغ قيمت اسمي، بر روي برگه هاي سهام درج مي شود. در تصوير زير، نمونه يك برگه نشان داده شده است. همانطور كه مشاهده مي كنيد، كل سرمايه شركت، تعداد سهام منتشر شده و قيمت اسمي هريك از سهام، به علاوه تعداد سهامي سهامدار در اختيار دارد، بر روي برگه سهام درج شده است.
ب: قيمت دفتـري: اگر مجموع بدهي هاي شركت را از مجموع دارايي هاي شركت كم كنيم، مبلغ باقيمانده نشان دهنده مجموع ارزش سرمايه سهامداران شركت يا به تعبير دقيق تر، مجموع حقوق صاحبان سهام شركت خواهد بود. حال اگر مبلغ حقوق صاحبان سهام شركت را بر تعداد سهام شركت تقسيم كنيم، عدد حاصل بيانگر قيمت دفتري هر سهم است.
براي مثال، فرض كنيد مجموع ارزش دارايي هاي شركت الف در پايان سال اول فعاليت شركت، 10 ميليارد تومان است. اين شركت همچنين در مجموع 7 ميليارد تومان به بانكها و ساير شركتها، بدهي دارد. بنابراين، مجموع حقوق صاحبان سهام اين شركت 3 ميليـارد تومان خواهد بود (3=7-10). حال اگر شركت مذكور در مجموع تعداد 20 ميليون سهم منتشر كرده باشد، ارزش دفتري هر سهم اين شركت 150 تومان خواهد بود. (150=20000000/3000000000)
شايد براي شما اين سوال بوجود آمده باشد كه چطور قيمت اسمي سهام شركت الف 100 تومان است، در حاليكه قيمت دفتري سهام اين شركت 150 تومان؟ پاسخ اين است كه ميزان سودي كه شركت در پايان سال اول فعاليت خود بدست آورده است نيز به عنوان حقوق سهامداران محسوب و باعث شده است تا ارزش دفتري سهم، از 100 تومان به 150 تومان افزايش يابد.
دليل ذكر كلمه "دفتر" در قيمت دفتري سهم هم اين است كه اعداد و ارقام مربوط به دارايي ها و بدهي هاي شركت، براساس ارقام ثبت شده در دفاتر حسابداري شركت، مدنظر قرار مي گيرند.
ج: قيمت بازار: قيمت بازار يا قيمت معاملاتي، قيمتي است كه سهام براساس آن، در بورس معامله مي شود. همانطور كه قبلا هم توضيح داديم، اگرچه قيمت اسمي هر سهم در بورس 100 تومان است، اما سهام اغلب شركت ها در بورس براساس قيمت اسمي و حتي ارزش دفتري، معامله نمي شود. آنچه كه قيمت سهم در بورس را تعيين مي كند، ميزان عرضه و تقاضا براي يك سهم است. براي مثال، ممكن است به علت عملكرد خوب يك شركت، سرمايه گذاران زيادي متقاضي خريد سهام آن شركت در بورس باشند. بنابراين، قيمت آن در بورس براساس ميزان تقاضا، افزايش خواهد يافت و حتي ممكن است اين افزايش، تا چند برابر قيمت اسمي هم باشد. در نقطه مقابل، عملكرد ضعيف يك شركت ممكن است باعث بي رغبتي سرمايه گذاران به خريد يا نگهداري سهم مذكور و در نتيجه، افزايش عرضه آن در بورس باشد. طبيعتا با افزايش عرضه، قيمت سهم كاهش يافته و اگر اين روند ادامه يابد، ممكن است قيمت سهم حتي به زير قيمت اسمي، يعني 100 تومان برسد. بنابراين، قيمت بازار يك سهم، قيمتي است كه در بورس، براي سهم تعيين مي شود.
د: قيمت ذاتي: منظور از قيمت ذاتي يك سهم، ارزش واقعي آن سهم است. شايد براي شما اين سوال بوجود آيد كه چه تفاوتي بين قيمت بازار و قيمت ذاتي يك سهم وجود دارد. اجازه بدهيد با يك مثال توضيح دهيم. فرض كنيد قيمت بازار سهم شركت الف، هم اكنون 200 تومان است، به بيان ديگر، سهام شركت الف هم اكنون با قيمت 200 تومان در بورس در حال خريد و فروش است. اما سرمايه گذاران زيادي همچنان متقاضي خريد اين سهم هستند. اگر از اين سرمايه گذاران سوال كنيد كه چرا قصد داريد سهام اين شركت را خريداري كنيد؟ پاسخ همه آنها اين خواهد بود كه "به نظر ما، اين سهم بيشتر از 200 تومان ارزش دارد". معني اين جمله اين است كه ارزش واقعي سهام شركت الف، بيشتر از قيمت بازار اين سهم است.
بنابراين، در يك تعريف ساده، قيمت ذاتي يك سهم، بيانگر ارزشي است كه سرمايه گذاران براي سهم قائل هستند. طبيعتا اگر از ديد سرمايه گذاران، ارزش ذاتي يك سهم بالاتر از قيمت بازار آن سهم باشد، گزينه مناسبي براي خريد خواهد بود، اما اگر ارزش ذاتي يك سهم كمتر از ارزش بازار آن باشد، سهم مذكور گزينه مناسبي براي سرمايه گذاري به شمار نمي رود.
برچسب:
عوامل موثر بر تغييرات قيمت سهام،
بازديد:
ادامه مطلب